English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2521 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
biz U نوعی گروه خبری که حاوی بخشهای تجاری و موقیعتهای مختلف است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spam U مقالهای که به بیشتر از یک گروه خبری پست شود و بنابراین حاوی پیام های تجارتی است
comp U نوعی گروهای خبری که حاوی بخشهایی درباره کامپیوتر و برنامه نویسی کامپیوتری هستند
fractional U اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
bused U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
articles U پیامی در یک گروه خبری
article U پیامی در یک گروه خبری
highway U خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highways U خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
assembly U قرار دادن یک موضوع از بخشهای مختلف در کنار هم
overlays U و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
overlay U و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
overlaying U و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
input output analysis U تحلیل داده ها ستاده ها مطالعه تجربی روابط متقابل بخشهای مختلف اقتصاد
comecon U گروه تجاری بلوک شرق
word U بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
worded U بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
news reader U نرم افزاری که به کاربر امکان مشاهده لیست گروههای خبری و خواندن مقالات چاپ شده در هر گروه یا ارسال آن مقاله را میدهد
cutty sark U نام تجاری نوعی ویسکی
trunks U باس یا خط ارتباطی که از سیم هایی تتشکیل شده است و بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری را بهم وصل میکند
trunk U باس یا خط ارتباطی که از سیم هایی تتشکیل شده است و بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری را بهم وصل میکند
boilerplating U قرار دادن بخشهای مختلف متن در کنار هم برای ایجاد متن نهایی
Delphi U مین کننده online تجاری اطلاعات که حاوی بخشهایی است که به پایگاه داده خود اینترنت دسترسی دارند
interactive U ارتباط بین یک گروه از مردم با وسایل ارتباطی مختلف
multiple U حاوی قط عات زیاد بودن یا عمل کردن به روشهای مختلف
punches U قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
punch U قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
extend U بخشی از CPU که حاوی پیاده سازی سخت افزاری از توابع ریاضی مختلف است
extends U بخشی از CPU که حاوی پیاده سازی سخت افزاری از توابع ریاضی مختلف است
extending U بخشی از CPU که حاوی پیاده سازی سخت افزاری از توابع ریاضی مختلف است
punched U قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
sequences U کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
sequence U کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
redliner U خصوصیتی در گروه کاری یا نرم افزای کلمه پرداز که امکان رنگی کردن نوشتار متن در جاهای مختلف میدهد
segment U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segments U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
drum U رسانه خروجی کامپیوتر که حاوی یک قطعه متحرک و یک کاغذ است که می چرخد و باعث ایجاد الگوهاو متن هایی میشود وقتی که هر دو در جهت مختلف می چرخند
drummed U رسانه خروجی کامپیوتر که حاوی یک قطعه متحرک و یک کاغذ است که می چرخد و باعث ایجاد الگوهاو متن هایی میشود وقتی که هر دو در جهت مختلف می چرخند
duct U لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد
packs U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
missile monitor U نوعی سیستم توزیع اتش الکترونیکی متحرک پدافندهوایی که در سطح گروه وگردان و اتشبار مورد استفاده میباشد
exchange of notes U نوعی ازموافقتهای سیاسی است که به وسیله مبادله اسنادی بامضمون واحد و حاوی مواردو مطالب مورد توافق طرفین متبادلین انجام میشود
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
jigsaw puzzle U نوعی بازی معمایی که بازیکنان باید قطعات متلاشی و مختلف یک شکل یا نقشه رابا هم جفت کرده و شکل مخصوص با ان بسازند
target discrimination U قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
charted U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charts U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
systems analysis U ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
blocage U [بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
selectable U مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
symbiosis U همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
fdm U انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
vortex separation U جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
heterogeneous network U سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
paint program U نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
idiotism U بی خبری
allocates U به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocate U به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocating U به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
function U سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned U سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions U سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
item U قطعه خبری
There is something in the air. U یک خبری هست
notice board U تابلوی خبری
intelligence signal U پیام خبری
press report U گزارش خبری
news agency U آژانس خبری
information capacity U فرفیت خبری
ignorance U بی خبری ناشناسی
items U قطعه خبری
news agencies U آژانس خبری
estate in common U درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
it was all quiet in london U درلندن خبری نبود
to broad cast information U خبری که درهمه جا منتشرشود
dow jones/retrieval service U سرویس خبری دو جونز
predicate U خبری خبر دادن
predicated U خبری خبر دادن
predicates U خبری خبر دادن
predicating U خبری خبر دادن
drown one's sorrows <idiom> U مس میکند که بی خبری سراغش بیاید
I havent heard of her for a long time. U مدتها است از او خبری ندارم
to catch napping U در حال غفلت و بی خبری گرفتن
frequency U انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequencies U انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous U مختلف الجنس و مختلف النوع
profiling U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profile U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life U درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
think piece U مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
envelopes U نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
envelope U نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing U یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
connection U پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connexions U پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
fire bee U نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
hunting design U طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
list U سرور در اینترنت که نامه خبری یا مقالات را به کاربران ثبت نام کرده می فرستد
master U 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
mastered U 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
masters U 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
bittersweet U نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
the urban districts U بخشهای شهر
leading sectors U بخشهای پیشگام
leading sectors U بخشهای پیشرو
operation U ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
aggregate U ی از بخشهای یک داده که به هم مربوطند
aggregates U ی از بخشهای یک داده که به هم مربوطند
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
compartmentalize U به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalised U به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalizing U به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalized U به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalising U به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
modularity U تشکیل شده از بخشهای تابعی
compartmentalises U به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalizes U به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
manager U و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
managers U و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
tetrarch U والی بخشهای چهارگانه امپراتوری
decollate U جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
proportional parts U بخشهای کسری اقلام تصاعدی یک جدول
partitions U اپارتمان تقسیم به بخشهای جزء کردن
interleaving U پردازندهای که با بخشهای پردازنده کار میکند
orthogonal U ساخته شده از پارامترها یا بخشهای مستقل
partition U اپارتمان تقسیم به بخشهای جزء کردن
workings U همه بخشهای حفاری شده معدنی
asses' ears U نوعی گوشه [نوعی شاخه]
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde U گروه بیشمار گروه
hordes U گروه بیشمار گروه
star design U طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
modularization U برنامههای طراحی از مجموعه از بخشهای تابعی استاندارد
circulars U لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circular U لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
crop end saw U اره مخصوص قطع کردن بخشهای اضافی شمش
crop end U بخشهای اضافی شمش که قبل از نوردکاری چیده میشود
tree surgeon U ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
input output table U بین بخشهای گوناگون اقتصادی را مشخص و اندازه گیری میکند
ozonosphere U لایهای از بخشهای فوقانی اتمسفر در ارتفا تقریبی 02 تا03 کیلومتر
par in U پایان دادن بازی گلف با کسب امتیاز استاندارد در بخشهای باقیمانده
dualism U مانند فقر شدید ووفور نعمت بخشهای مدرن و سنتی اقتصادی
multiplex U روش تقسیم که بخشهای زمان را طبق نیاز به سیگنالهای اختصاص میدهد
formed U ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
form U ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
forms U ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
To pass the news by word of mouth . U خبری را در دهان به دهان پخش کردن
corporate [commercial] <adj.> U تجاری
for-profit <adj.> U تجاری
business <adj.> U تجاری
relating to business <adj.> U تجاری
commerical U تجاری
commercial <adj.> U تجاری
commercial U تجاری
mercantile U تجاری
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
grey scale U سایه هایی که از نمایش بخشهای رنگی روی صفحه تک رنگ تولید میشود
trade balance U موازنه تجاری
brands U علامت تجاری
business mechines U ماشینهای تجاری
memorandum of association U شرکتنامه تجاری
market freedom U ازادی تجاری
branding U علامت تجاری
business inventories U موجودی تجاری
business graphics U گرافیکهای تجاری
commercial attache U وابسته تجاری
commercial company U شرکت تجاری
commercial area U منطقه تجاری
franchise U حق اشتراک تجاری
commercials U اگهیهای تجاری
trade barrier U ممانعت تجاری
commerical language U زبان تجاری
instrument of commerce U سند تجاری
commercial marine U کشتی تجاری
brand U علامت تجاری
business failure U ناکامی تجاری
business failure U شکست تجاری
trade fairs U نمایشگاه تجاری
Recent search history Forum search
1olivine
1Vintage style
2مهرآسا
1ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
2مجتمع تجاری
2مجتمع تجاری
1coffee table conversation piece
1rhodamine
2transmembrane
1terminal
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com